اولين روز
سلام ماماني جوننننن من از امروز تصميم دارم تا ميتونم خاطرات با تو بودن رو از روز اول ثبت كنم عزيزم اين اولين مطلبي هست كه مامان برات با يه عالمه آرزوهاي خوب مينويسه عزيز دلمممممممم. اون شبي كه مامان فهميد تو خوشگلم داري خانواده رو سه نفري ميكني شب تولد مامان ١٣٩٢/١٠/١٦بود اينم اولين نشونه اش بود آخه قربونت بشم مننننننن هفته بعد با با تصميم گرفتيم براي ويزيت بريم تهران خونه مامان بزرگ و بابا بزرگ، آخه خوشگل مامان ما كيش زندگي ميكنيم، خلاصه براي اينكه مطمئن بشيم كه شما تو دل مامان هستي با مامان آذر رفتيم آزمايشگاه و آزمايش رو انقدر نشستيم تا بهمون جواب رو خيلييييي سريع بهمون بدن.... وقتي خانومه توي آزمايشگاه بهم جوابو داد و گفت بله شما بار...
نویسنده :
كتايون عالي مهر
22:05